Tuesday, April 11

قاصدک


قاصدک عجب هوایی
قاصدک عجب نوایی
قاصدک عجب صفایی
قاصدک بارون می باره
صدای نم نم بارون
منو یاد اون میاره
توی این هوای ابری
توی این سرمای غربت
گرمی خاطره هاشه
که منو نگه میداره
قاصدک خبر نداری
که دلم خیلی گرفته
شب و روز این دل تنگم
تنهایی منتظر خبر نشسته
قاصدک وقتی که از راه می رسی
خبرات تنهاییمو کم می کنند
وقتی که بهم میگی
یه نفر اون وره کوه
یه نفر اون وره دشت
یه نفر اون وره آبی بلند
مثل من منتظر خبر نشسته
وقتی که بهم میگی
صدای نم نم بارون
منو یاد اون میاره
توی اون هوای ابری
میون اون همه آدم
گرمی خاطرهامه
که اونو نگه میداره
قاصدک
نمیدونی تو چقدر
منو آروم میکنی
قاصدک حس میکنم دوسش دارم
قاصدک فکر میکنم کم دارمش
قاصدک دنیا برام قشنگتره
اگه بارون بباره
دستای سرده منو
توی دستاش بگیره
سرمو به آرومی
روی سینش بزاره
سردی هوا رو من
دیگه حسی ندارم
که بخوام حس بکنم
حس من ماله اونه
قاصدک عجب هوایی
صدای نم نم بارون روی خاکو
دیگه من نمی شنوم
صدای خوب اونه
که برام زمزمه قشنگ دوست داشتنا رو
داره تکرار می کنه
قاصدک عجب نوایی
زیره بارون
توی آغوش پناهت
قاصدک عجب صفایی
مهتاب

4 comments:

Anonymous said...

tahal fekr kardi in GHASEDAKaslan ki hast,chi hast,kojast...

Anonymous said...

والله دروغ چرا تا قبر آآآآ اين قاصدک پنداری دود شد رفت به‌ آسمان

Anonymous said...

بعضی وقتا روزگار نمی خواد آدما بمم برسن به همم نمی رسن به همین سادگی

Anonymous said...

khailiiiiiiiiiiiii ghashangeeeeeeeee
darzemn khobe ke rozegar hast ke adama hamishe taghsiro bendazan gardanesh!