قاصدک عجب هوایی
قاصدک عجب نوایی
قاصدک عجب صفایی
قاصدک بارون می باره
صدای نم نم بارون
منو یاد اون میاره
توی این هوای ابری
توی این سرمای غربت
گرمی خاطره هاشه
که منو نگه میداره
قاصدک خبر نداری
که دلم خیلی گرفته
شب و روز این دل تنگم
تنهایی منتظر خبر نشسته
قاصدک وقتی که از راه می رسی
خبرات تنهاییمو کم می کنند
وقتی که بهم میگی
یه نفر اون وره کوه
یه نفر اون وره دشت
یه نفر اون وره آبی بلند
مثل من منتظر خبر نشسته
وقتی که بهم میگی
صدای نم نم بارون
منو یاد اون میاره
توی اون هوای ابری
میون اون همه آدم
گرمی خاطرهامه
که اونو نگه میداره
قاصدک
نمیدونی تو چقدر
منو آروم میکنی
قاصدک حس میکنم دوسش دارم
قاصدک فکر میکنم کم دارمش
قاصدک دنیا برام قشنگتره
اگه بارون بباره
دستای سرده منو
توی دستاش بگیره
سرمو به آرومی
روی سینش بزاره
سردی هوا رو من
دیگه حسی ندارم
که بخوام حس بکنم
حس من ماله اونه
قاصدک عجب هوایی
صدای نم نم بارون روی خاکو
دیگه من نمی شنوم
صدای خوب اونه
که برام زمزمه قشنگ دوست داشتنا رو
داره تکرار می کنه
قاصدک عجب نوایی
زیره بارون
توی آغوش پناهت
قاصدک عجب صفایی
مهتاب
4 comments:
tahal fekr kardi in GHASEDAKaslan ki hast,chi hast,kojast...
والله دروغ چرا تا قبر آآآآ اين قاصدک پنداری دود شد رفت به آسمان
بعضی وقتا روزگار نمی خواد آدما بمم برسن به همم نمی رسن به همین سادگی
khailiiiiiiiiiiiii ghashangeeeeeeeee
darzemn khobe ke rozegar hast ke adama hamishe taghsiro bendazan gardanesh!
Post a Comment