Sunday, July 30

اشک مهتاب

به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریاها از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد و دادم به دستت
مکش دریا به خون, پروا کن ای دوست
کنار چشمه ای ای بودیم در خواب
تو با جامی ربودی مارو از آب
چو نوشیدیم از آن جام گوارا
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب
تن بیشه پر از مهتابه امشب
پلنگ کوه ها در خوابه امشب
به عاشقی دلی سامون گرفته
دل من در تنم بی تابه امشب

No comments: