Tuesday, July 25

بازی عشق

جالب بود


4 comments:

Anonymous said...

عشق در لحظه پديد مي آيد، دوست داشتن در امتداد زمان .
عشق معيارها را در هم مي ريزد ، دوست داشتن بر پايه معيارها بنا ميشود
عشق ويران كردن خويش است و دوست داشتن ساختني عظيم .
عشق ناگهان و ناخواسته شعله مي کشد، دوست داشتن از شناختن
سرچشمه مي گيرد
عشق قانون نمي شناسد ، دوست داشتن، اوج احترام به مجموعه اي از
قوانين طبيعي است
عشق فوران مي کند چون آتشفشان و شره مي کند چون آبشاري عظيم
دوست داشتن جاري مي شود چون رودخانه بر بستري با شيب نرم .
عشق ، دق الباب نمي کند ، حرف شنو نيست ، درس خوانده نيست ،
درويش نيست،حسابگر نيست ، سر به زير نيست ، مطيع نيست ،
ديوار را باور نمي کند/کوه را باور نمي کند ، گرداب را باور نمي کند ، زخم دهان باز کرده را باور نمي کند ،
مرگ را باور نمي کند؛ و در آخر سربازي نرفته نيست؛ دشمن هم نيست

Anonymous said...

عاشقانه
آنکه می گوید دوستت می دارم
خنیاگر غمگینی ست
که آوازش را از دست داده است.
ای کاش عشق را زبان سخن بود
هزار کاکلی شاد
در چشمان توست
هزار قناری خاموش
در گلوی من
عشق را ای کاش زبان سخن بود
آنکه می گوید دوستت دارم
دل اندهگین شبی ست
که مهتاب را می جوید.
ای کاش عشق را زبان سخن بود
هزار آفتاب خندان در خرام توست
هزار ستاره ی گریان
در تمنای من.
عشق را ای کاش زبان سخن بود

Anonymous said...

elahi kheyli naze khoda rahmatesh kone shayad manam 1 ruzi haminjuri raftam pishe khoda vali midunam ke daram nazdik misham be mordanam....kheyli nazdike kheyli..!!!

Anonymous said...

گفتم زندگي چند بخش است؟؟ گفت:: دو بخش گفتم كدامند؟؟ گفت : كودكي، پيري گفتم: پس جواني چه شد؟؟ گفت با عشق ساخت، با بي وفايي سوخت، با جدايي مرد .