Friday, September 1

پرسش


تو بزرگترین سوالی که تا امروز بی جوابه
نه تو بیداری نه تو خواب نه تو قصه و کتابه
برای دونستنه تو
همه دنیا رو گشتم
از میون اتش و باد خشکی ودریا گذشتم
تو رو پرسیدم و خواستم
از همه عالم و ادم
بی جواب اومدم اما
حالا از خودت میپرسم
تو رو باید از کدوم شب از کدوم ستاره پرسید
از کدوم فال وکدوم شعرپرسید و دوباره پرسید
تو رو باید از کدوم گل از کدوم گلخونه بویید
تو رو باید با کدوم اسب از کدوم قبیله دزدید
غایت همیشه حاضز
تو رو باید از چی پرسید
از ته دره ظلمت یا نوک قله خورشید
اونوره اینجا واونجا اونوره امروز و فردا
عمقه روحه ابی آب ته ذهنه سبزه صحرا
مثل زندگی مثل عشق
تو همیشه جاری هستی
تو صراحته طلوع وتفس هر بیداری هستی
مثل خورشید مثل دریا روشنی و با صراحتت
تو صمیمیت ابی واسه شستن جراحت
******
تو رو از صدای قلبم لحطه به لحظه شنیدم
تو رو حس کردم تو نبضم من تو رو نفس کشیدم
مثل حس کردن گرما یا حضور یه صدایی
به تو اما نرسیدم ندونستم تو کجایی
تو رو باید از کی پرسید
تو رو باید با چی سنجید؟
تو رو حس میکنم اما کاش که چشمام تو رو میدید
غایبه همیشه حاضر تو رو باید از چی پرسید؟
از ته دره ظلمت یا نوکه قله خورشید؟

2 comments:

Anonymous said...

chi begam..!hichi nagam ghashangtare..harfam to sine bemoone behtare.
gahi mikham ke begam doostet daram,,garche midoonam barat biasare.
to daryaye amighe cheshme to...zoraghe moondane man bi langare.
shabe man por shode az ye khatere...mesle khande to poshte panjare.
hala ke mikhahim ze ham joda beshim...delamoon gharibo tanha mipare.
delamo shekasti,,shekastio rafti aziz....dige hich ki delamo nemikhare.
raftio mosafere donya shodam,,vase tost agar delam dar be dare.
hame shahr be donbale to gasht,hanoozam dele man bi khabare...

Anonymous said...

Amigh, amigh ................ :)