Wednesday, December 1

به سراغ من اگر می آیی
دیگر آسوده بیا
چند وقتیست که فولاد شده
چینی تنهایی من

2 comments:

Anonymous said...

زیبایی حضورت را
زیر پوست تنهایی‌ام حس می کنم.....

Anonymous said...

کاش چشمهایت را برویش نمی بستی و در هیچستان خود فرو نمی رفتی
کاش می دیدی زنی را که روبریت نشسته و سیگار را با سیگار روشن می کند و طعم تلخ نوشیدنی اش را با رویای هم خوابگی تو شیرین می سازد
چشمهایت را برویش باز کن بگذار عریانی نگاهت به نفس هایش تجاوز کند و آنها را به شماره اندازد ...