کاش چشمهایت را برویش نمی بستی و در هیچستان خود فرو نمی رفتی کاش می دیدی زنی را که روبریت نشسته و سیگار را با سیگار روشن می کند و طعم تلخ نوشیدنی اش را با رویای هم خوابگی تو شیرین می سازد چشمهایت را برویش باز کن بگذار عریانی نگاهت به نفس هایش تجاوز کند و آنها را به شماره اندازد ...
2 comments:
زیبایی حضورت را
زیر پوست تنهاییام حس می کنم.....
کاش چشمهایت را برویش نمی بستی و در هیچستان خود فرو نمی رفتی
کاش می دیدی زنی را که روبریت نشسته و سیگار را با سیگار روشن می کند و طعم تلخ نوشیدنی اش را با رویای هم خوابگی تو شیرین می سازد
چشمهایت را برویش باز کن بگذار عریانی نگاهت به نفس هایش تجاوز کند و آنها را به شماره اندازد ...
Post a Comment