Thursday, January 10

گله

گلو مي سوزه از عشقت عشقي كه مثل زهره
ولي بي عشق تو هردم خنده با لبهاي من قهر
درسته با مني اما به اين بودن نيازارم
تو كه حتي با چشماتم نمي گي آه دوست دارم
اگه گفتي دوست دارم فقط بازي لبهات بود
وگر نه رنگ خود خواهي نشسته توي چشمات بود
هرچي عشقه توي دنيا من مي خواستم ماله ما شه
اما تو هيچ وقت نزاشتي بينمون غصه نباشه
فكر مي كردم با يه بوسه با تو هم خونه مي مونم
نمي دونستم نميشه اخه بي تو نمي تونم
گله مي كنم من از تو كه اين همه بي رحمي
هزار بار مردم از عشقت تو كه هيچ وقت نميفهمي
چشام همزاد اشك و خون دلم همسايه ي آهه
زمونه گرگ عشق تو شبيه مكر روباهه
شدم چوپان ساده لوح كنار گله احساس
چه رسمي داره اين گله سرچنگال گرگ دعواست
تو اين قدر خواستني هستي كه اين گله نمي فهمه
اگه لبخند به لب داري دلت از سنگ و بي رحمه
ببخش خوبم اگه اين عشق حيله تورو رو كرد
نفرين به دله ساده كه به چنگال تو خو كرد

3 comments:

Anonymous said...

nice...

Anonymous said...

har dafe in shero mikhoonam,,bishtar delam migire.ye ghami tooshe.vali ghashange.

Anonymous said...

Har vaghti ke dashet basham , miam inja roo blog shoma, take care
S.