Monday, November 26


برخيز و بيا بـتا براي دل ما

حل کن به جمال خويشتن مشکل ما

يک کوزه شراب تا بهم نوش کـنيم

زان پيش که کوزه‌ها کنند از گـل ما

1 comment:

Unknown said...

دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ايوان مي روم و انگشتانم را
بر پوست كشيده شب مي كشم
چراغهاي رابطه تاريكند
چراغهاي رابطه تاريكند
كسي مرا به آفتاب معرفي نخواهد كرد
كسي مرا به ميهماني گنجشكها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپارپرنده مردني است