گر گزارت روزگاری سوی گورستان فتاد
بر مزارم گریه و زاری مکن
اشک بی حاصل مریز
در غم مرگم عزاداری مکن
من در آن گودال خاکی نیستم
گور من از من تهی ست
بهر یار زنده غمخواری مکن
سر بسوی آسمان کن مهر تابان را ببین
در سکوت شامگاهان ماه رخشان را ببین
بر فراز مرغزاران ابر گریان را ببین
در کنار جویباران سرو رقصان را ببین
در میان شاخساران مرغ خندان را ببین
تارک اورنگ کیهان نور یزدان را ببین
من همان تابنده مهرم پرتو رخشنده ماهم
قطره جانبخش ابرم قامت رقصنده سروم
مرغ شاد نغمه خوانم چلچراغ کهکشانم
گر گزارت روزگاری بر مزار من فتاد
ناله وزاری مکن
در وصال یار دیرینت گهر باری مکن
چشم جان بگشا مرا در درگه جانان ببین
ساکن منزلگه یزدان ببین
ذره ام در ذات هستی تا ابد پاینده ام
پرتو خورشید عشقم جاودان تابنده ام
با تشکر از دوست عزیز الهام
1 comment:
Be Soraghe Man Agar Miayeed, Narmo Aheste Biyaeed, Mabada Ke Tarak Bardarad Chiniye Nazoke Tanhaeeye Man.
Post a Comment