حالم دیگه داره از همه چیز و هم کس بهم میخوره. امروز روزه قعره دریاست.. من نمیدونم ما آدما چرا گاهی میخواهیم اصلا خودمون رو بزنیم به نفهمی؟؟؟ شاید اینجوری راحت تریم. آره. دارم به این نتیجه میرسم هر کسی کمتر بفهمه راحت تر زندگی میکنه. اولیش خود من. مثل یه یابو نمیفهمیدم چه بلایی داره سرم میاد و از کجا دارم میخورم. پروروندن مار تو آستین کاره آسونیه اما مهار کردنش خیلی سخته و استادی میخواد. چون سر بگردونی نیششو چنان زده که نمدونی با سر بدویی یا با پا. از دست خودت فرار کنی یا از دسته ماره....واسه همین تا وقتی که حالیت نیست که چطوری داری به ماره سواری میدی خودتم راحت تری. حده اقلش اینه که درد نیمکشی. درد نفهمی بده ولی درده فهمیدن اینکه چه کلاهی تا خر خره تو سرت رفته والاهه بد تره. این روزا هر کی میاد و یه نیشی میزنه و میره. باید بشینی و فقط سرت رو بندازی پایین مثل گناهکارا و با صدای آروم بگی بله حق با شماست من اشتباه کردم . بله غلط کردم مهربون بودم . اشتباه کردم اطمینان کردم. فوق الاده شرمندم که دست کسی رو گرفتم و وقتی دم چاه بود با لگد نزدم که بره تو چاه. بله بله بازم غلط کردم که سعی کردم بفهمم و درک کنم و آدم باشم و انسانیت به خرج بدم
میبینی تو این دوره زمونه کثیف ادم بابت چی باید عذز خواهی کنه و شب و روز تاوان پس بده؟؟؟؟؟؟ واسه همین میگم خوشا به حال خودخواهان. خوشا بحال آنان که بی احساسند. خوشا به حا آنان که اول بفکر خویشند و مال این دنیا. اوه بله. درست شنیدید. مال دنیا و مادیات این دنیا و وای بر من و ما که هنوز نمیدانیم از کجا امده ایم و به کجا روانه ایم. همه چیز این لحظه ها نیست. فردایی هم هست. دنیای دیگری هم هست . گرچه ما حساب اولمان را در همین دنیا پس میدهیم. شاید امروز نه. ولی آن روز میرسد ..........من به آن روز امیدوارم. شاید در آن روزدیگر مرا به دیناری نفرو ختند